سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهترین فیلم های 2022

1-فیلم بنشی های اینیشرین

فیلم The Banshees Of Inisherin

  • کارگردان: مارتین مک‌دونا
  • بازیگران: کالین فارل، برندن گلیسون، کری کندن و بری کیوگن
  • میانگین امتیازات The Banshees Of Inisherin در IMDB: 7.8

مارتین مک دونا به سرزمین مادری بازگشته است. کالین فارل و برندن گیلسون، زوج طلایی‌اش در In Brudge‌ را دوباره احضار کرده تا داستان رفاقت‌شان را دوباره پی بگیرد. رفاقتی ساده که رفته رفته به مسائل عمیقی ختم می‌شود. بعد از مرگ از ما چه می‌ماند؟ برای چه زندگی می‌کنیم؟ وقتمان را صرف چه می‌کنیم؟ این سوالات گاهی سمت و سویی طنز نیز می‌گیرد و به جایی می‌رسد که کالین فارل با تحیر از خود می‌پرسد: «من فکر می‌کردم در این دنیا همین که مهربان باشیم کافی باشد!». در جهان مینیمال فیلم مک دونا که تنها چند کلبه دیده می‌شود و جنگ داخلی نیز در بک گراند در حال رخ دادن است، فضای اگزوتیک و ایده‌های عجیب و غریب مک دونا نیز سروکله‌شان پیدا می‌شود. مک دونا به این فکر کرده است که بعد از آن همه نمایشنامه درخشان و 3 فیلم بلند، دیگر چه برای گفتن دارد؟ آن وقت به پرسش‌های عمیق خود روی آورده و در توازنی میان جهان تئاتر و سینما، دکوپاژ خود را پیاده کرده است. مسئله ساده فیلم برای کسانی که تجربه مشابه در زندگی خود نیز داشته‌اند، بالاترین سطح همذات پنداری را ایجاد خواهد کرد.

2- فیلم تصمیم به جدایی

فیلم Decision to Leave

  • کارگردان: پارک چان-ووک
  • بازیگران: تانگ وی و پارک هه-ایل
  • میانگین امتیازات Decision to Leave در IMDB: 7.3

سقف قابل‌دستیابی با یک طرح داستانی آشنا کجاست؟ از کنار هم قراردادن ایده‌های سینمایی تجربه‌شده، به چه نتیجه‌ی تازه‌ای می‌توان رسید؟ پرداخت تا چه اندازه می‌تواند متریال را ارتقا دهد؟ «چه» مهم‌تر است یا «چگونه»؟ بزرگ موج نوی سینمای کره برای تمامی این پرسش‌ها پاسخ واحدی دارد: عزم رفتن. تصادم فرم ویژه‌ی فیلمسازی پارک چان ووک با ماجرایی به‌سادگیِ شیفتگی و سپس عشق کاراگاهی کاردان به همسر مقتول یکی از پرونده‌هایش، تولد یکی از خاص‌ترین تجارب سینمایی سال را باعث می‌شود.

عزم رفتن فیلمِ پرداخت است؛ اما منظور از «پرداخت» فقط اجرا نیست. به شکل طبیعی در اولین مواجهه با فیلم، غنای سبکی دستاورد تازه‌ی پارک هیجان‌زده‌مان می‌کند و در جزئیات سرسام‌آور صوتی و بصری فیلم غوطه‌ور می‌شویم. اما نباید فراموش کرد فیلمنامه‌ای را که خصوصیات دو ژانر نوآر و رومنس را در نسبتی پویا با یکدیگر به بازی می‌گیرد، منحنی قدرت/نفوذ را میان دو شخصیت اصلی به شکلی ظریف ترسیم می‌کند، قصه را به نحوی هوشمندانه با نمادهای بنیادین فلسفه‌ی شرق درهم‌می‌تند، و نهایتا از یک خط داستانی جنایی ساده، عاشقانه‌ای اساطیری می‌سازد.

3- فیلم بعد از آفتاب

فیلم Aftersun

  • کارگردان: شارلوت ولز
  • بازیگران: پاول مسکل، فرنکی کوریو و سلیا رولسون-هال
  • میانگین امتیازات Aftersun در IMDB: 7.8

غافلگیری بزرگ سینمایی سال 2022 میلادی، نخستین فیلم شارلوت ولز 36 ساله بود. بعد از آفتاب، از همان اولین نمایش‌اش در هفته‌ی منتقدان جشنواره‌ی کن، توجه و تحسین زیادی را دریافت کرد، و تا پایان سال و موعد انتشار فهرست بهترین‌ها، تبدیل شد به سوژه‌‌ی محبوب بحث منتقدان و سینما‌دوستان. این برخورد پرشور با فیلم، نه عجیب است و نه اغراق‌آمیز؛ اگر تنها یک‌بار به تماشای روایت خلاقانه، ظریف و صمیمی ولز بنشینیم. از آدم‌ها؛ و پیدا و پنهان‌شان. از خاطرات؛ و آن‌چه در ذهن می‌ماند و آن‌چه به فراموشی سپرده می‌شود. از «تجربه‌ی به‌یادآوردن».

نامِ آشنای این روزهای سینمای مستقل اروپا، پاول مسکال، در نقش کالم، پدر جوان و افسرده‌ی فیلم، و برای نمایش چهره‌ی مسلط بیرونی و درگیری سهمگین درونی شخصیت، بهترین بازی تا‌به‌اینجای کارنامه‌اش را ارائه می‌دهد. فرنکی کوریوی 12 ساله هم طی اولین نقش‌آفرینی عمرش و در جان بخشیدن به سوفیِ باهوش و دوست‌داشتنی، درخشان است. ایده‌های ولز برای طراحی بصری صحنه‌ها چشم‌گیراند، و تسلط‌اش در کنترل ریتم و لحن فیلم، ما را مشتاق و کنجکاو پیگیری ادامه‌ی کارنامه‌اش می‌کند.

4- فیلم تار

فیلم TÁR

  • کارگردان: تاد فیلد
  • بازیگران: کیت بلانشت، نینا هوس و مارک استرانگ
  • میانگین امتیازات TÁR در IMDB: 7.6

TÁR در تمام دقایق‌اش یکی از بهترین نمایش‌های یک بازیگر در سال 2022 را پیش چشم‌مان می‌گذارد؛ اما پرفورمنس درخشان کیت بلانشت تنها ویژگی برجسته‌ی فیلم نیست. سومین ساخته‌ی بلند سینمایی تاد فیلد و نخستین فیلم‌اش پس از 16 سال، یک «مطالعه‌ی شخصیت» تمام‌و‌کمال است. با تمرکز روی لیدیا تار؛ رهبر ارکستر و آهنگساز بزرگ و ستایش‌شده‌ای که باید با بحران عظیم رسوایی اخلاقی و سایه‌ی سنگین گناهان گذشته‌اش دست‌و‌پنجه نرم کند.

فیلم هم سوژه‌ی مهم و به‌روزی دارد و هم در پرداخت از دقیق‌ترین آثار سال است. فیلمساز از سویی با رویکرد تازه‌اش به جنبش «من هم» و «فرهنگ کنسل»، فیلم‌اش را به لحاظ فکری واجد استقلال ارزشمندی می‌کند، و از سوی دیگر صدا و سکوت، مکث و تداوم، و گسترش زاویه‌ی دید را به نحوی هوشمندانه برای ساخت خوانش مورد نظرش به کار می‌گیرد. دوربین فیلد نه تنها به شکلی موردانتظار لیدیا را در محوریت می‌گذارد، که هر از چند گاهی با نماهای قضاوت‌گر مرموز، تصویر بیرونی شخصیت را به همان اندازه مهم می‌داند. فیلم همان حوالی آغازش یک فصل تک‌نمای درگیرکننده می‌سازد؛ که متن و اجرایی درخشان دارد، و نزدیک به پایان هم لحظه‌ی نبوغ‌آمیزی را تحویل تماشاگر می‌دهد؛ که از فرازهای سال سینمایی گذشته است.

5- فیلم فیبلمن ها

The Fabelmans

  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • بازیگران: میشل ویلیامز، پل دینو، سث روگن و جاد هیرش
  • میانگین امتیازات The Fabelmans در IMDB: 7.5

«فیلم‌ها، رویاهایی هستند که فراموش‌شان نمی‌کنی» و استیون اسپیلبرگ از بزرگ‌ترین رویاسازان تاریخ است. حضور هر فیلمی از او در فهرست بهترین‌های سال، کسی را متعجب نمی‌کند. اما خانواده‌ی فیبلمن «هر فیلمی» نیست. غول سینمای جریان اصلی آمریکا، در 76 سالگی تصمیم گرفته تا جای روایت یک ماجراجویی عظیم و خیالی تازه، یا سرک کشیدن به گوشه‌هایی از تاریخ، دوربین را 180 درجه بچرخاند و سوژه‌ای را به تصویر بکشد که تا کنون مقابل دوربین‌اش نرفته. رویاساز بزرگ این‌بار راوی ماجرایی شده که خودش را با جهان رویاها آشنا کرد.

خانواده‌ی فیبلمن نسخه‌ای حکایت‌گونه از زندگی استیون اسپیلبرگ را ارائه می‌دهد؛ از کودکی تا اوایل جوانی. گابریل لابل در نقش سمی فیبلمن جوان به تک‌تک فراز و فرودهای زندگی کاراکتر، و مواجهه‌ی او با حقیقت فن و هنر فیلمسازی، رنگ ارزشمندی از دسترس‌پذیری عاطفی می‌زند؛ که برای لحن کمیک و ملودراماتیک فیلم ضروری است. پل دینو و میشل ویلیامز در نقش پدر و مادر سمی، ستون‌های دراماتیک دیگر فیلم را بنا می‌کنند. هرچه باشد این فیلم نه صرفا درباره‌ی اسپیلبرگ، که به‌وضوح درباره‌ی تاثیر عمیق و بنیادین حضور و جدایی والدین‌اش در زندگی شخصی و آینده‌ی حرفه‌ای او است. و اگر همه‌ی این‌ها کافی نیست، این فیلمی است که در آن دیوید لینچ نقش جان فورد را بازی می‌کند... جز قراردادن‌اش در فهرست بهترین‌های سال انتخابی داریم؟!

6- فیلم مثلث غم

فیلم Triangle of Sadness

  • کارگردان: روبن اوستلوند
  • بازیگران: هریس دیکینسون، شارلبی دین و وودی هرلسون
  • میانگین امتیازات Triangle of Sadness در IMDB: 7.5

روبن اوستلاند، فیلم‌ساز مستعد و جالب‌توجه سوئدی، بعد از نخل‌طلایی که در سال 2017 گرفت، امسال هم با تازه‌ترین ساخته‌اش توانست به پراهمیت‌ترین جایزه‌ی هنری سینمایی سال دست یابد. مثلث غم، شبیه فیلم قبلی، نقدی است تندوتیز علیه سرمایه‌داری ــ اما این بار صریح‌تر و بی‌پرواتر. اوستلاند در طراحی فیلم‌نامه از تمثیل افلاطون موسوم به «کشتی احمق‌ها» استفاده کرده است و تلاش‌ش بر این بوده تا با ایجاد موقعیت‌های مختلف، جایگاه‌ها را برعکس کند تا معلوم شود از پس این جابه‌جایی، درحالی‌که نقش‌های تثبیت‌شده عوض شده‌اند و آدم‌ها نقش‌های متفاوتی گرفته‌اند، جایگاه‌های قدرت نیز دست‌خوش چه تغییراتی می‌شوند. فیلم لحظات جالب و مفرحی دارد، اما زیاده از حد بی‌پرواست و همین مسئله باعث می‌شود تا از ظرافت فاصله بگیرد و به‌جای طنز و کنایه، به‌سمت هزل برود.

ایده‌های کلی موجود در فیلم چیزهایی نیستند که در فیلم‌های قبلی فیلم‌ساز ندیده باشیم، اما در آن‌ها حضوری مؤثرتر و هنرمندانه‌تر داشتند. در این فیلم، به‌نظر می‌رسد که اوستلوند بیش‌تر دارد سرمایه‌دارها را مسخره کرده و دست می‌اندازد. شاید تصویرکردن موقعیت‌های مسخره برای آن‌ها و نظاره‌کردن واکنش‌شان هنرمندانه‌تر، انسانی‌تر و اخلاقی‌تر می‌بود. حتا رویکرد او در نمایش موقعیت‌های پایانی فیلم ــ جایی که جایگاه‌ها عوض می‌شوند ــ به‌دلیل فاصله‌گرفتن از طنز و روی‌آوردن به هزل، تا اندازه‌ای نژادپرستانه نیز به‌نظر می‌رسد.

7- فیلم خدای دیوانه

فیلم Mad God

  • کارگردان: فیل تیپت
  • بازیگران: الکس کاکس، نیکتا رومن
  • میانگین امتیازات Mad God در IMDB: 6.8

تا حالا چیزی شبیه به خدای دیوانه را ندیده‌اید؛ یک انیمیشنِ استاپ‌موشنِ بدونِ دیالوگ از فیل تیپت، بزرگ‌ترین اسطوره‌ی زنده‌ی تکنیکِ استاپ‌موشن که بیننده را به سفری 80 دقیقه‌ای در سراسر یک دنیای آخرالزمانی اما مسحورکننده می‌بَرد. تیپت که به‌عنوان انیماتور روی فیلم‌های پیشگامی مثل جنگ ستارگان، روبوکاپ، پارک ژوراسیک و جنگاوران اخترناو کار کرده است، با این فیلم آرزوی 30 ساله‌اش برای ساخت فیلمِ بی‌اندازه شخصی و جاه‌طلبانه‌ی خودش را به لطفِ سرمایه‌گذاری مردمی و کار بدونِ چشمداشتِ آرتیست‌های حرفه‌ای و دانشجوهای داوطلب محقق کرده است. نتیجه دست‌رنجِ نابغه‌ای است که هنرش را در سرکش‌ترین حالتِ ممکن، آزاد از هرگونه نظارت‌های دست‌و‌پاگیر یا محدودیت‌های محتوایی و فُرمیِ تحمیل‌شده، ابراز کرده است.

خدای دیوانه فیلمی است که گویی از پرسیدن یک سؤالِ ممنوعه متولد شده است: چه می‌شد اگر دیوید لینچ، گیرمو دل‌تورو و تیم برتون برای ساختِ 2001: یک اُدیسه‌ی فضاییِ خودشان همکاری می‌کردند؟ یک کاوشگرِ ساکت به‌وسیله‌ی یک اتاقکِ غواصی به اعماقِ جهنمی زمین فرستاده می‌شود و هرکدام از لایه‌های بی‌شمارِ آن از چنان جزییاتِ سرسام‌آوری تشکیل شده‌اند که تک‌تک پلان‌های فیلم با سلسله‌ی بی‌پایانی از جانوران گروتسک، لوکیشن‌های خیره‌کننده و داستان‌های ناگفته‌ی آنها باردار است؛ از منظره‌ی زندانیان غول‌آسایی که تا ابد روی صندلی‌های الکتریکی برق گرفته می‌شوند، تا ابد جان می‌دهند و تا ابد اسهالِ ناشی از مرگشان به دهان یک موجودِ رقت‌انگیزِ زیرزمینی سرازیر می‌شود تا آدمک‌های درمانده‌ای از جنسِ مدفوع و موی بازیافت‌شده که تا سر حد له‌شدن، متلاشی شدن، سوختن یا مُثله شدن به‌وسیله‌ی ماشین‌آلاتِ یک کشتارگاهِ صنعتی کارگری می‌کنند.

چیزی که تعهدِ خستگی‌ناپذیرِ فیلمساز به بمبارانِ چشمان مخاطب با تمام نیروی زرادخانه‌ی خلاقیت بصری‌اش را همراهی می‌کند، صدای مُمتدُ ضجه، شیون، ناله و جیغ است. خدای دیوانه چشم‌اندازِ بکری از جهنم را ترسیم می‌کند که در آن واحد به همان اندازه که از لحاظ پوچی کیهانی‌اش، خشونتِ بی‌معنی‌اش و رنجِ ابدی‌اش آشناست، به همان اندازه هم از لحاظ غرابتِ لخت و غیرقابل‌هضمش همچون کابوسِ یک نژادِ بیگانه‌ی باستانی به نظر می‌رسد.

8- فیلم بعد از یانگ

فیلم After Yang

  • کارگردان: کوگونواد
  • بازیگران: کالین فارل
  • میانگین امتیازات after yang در IMDB: 6.7

After Yang یک علمی‌تخیلی با فضاسازی آخرالزمانی است که براساس داستان تأثیرگذار خداحافظی یانگ ساخته شده است. لحن سرد و فضای دیستوپیکی که در این فیلم وجود دارد شما را به درون خودش می‌کشد و قصه‌ای متفاوت درباره‌ی ربات‌ها و هوش مصنوعی را تحویلتان می‌دهد. این فیلم برخلاف آثاری که به عوارض پیش‌بینی نشده‌ی هوش مصنوعی می‌پردازند، دید نرم‌تری روی مضمون‌های دنیای رباتی دارد. After Yang با دیدی انسان‌گرایانه به مرگ، زندگی، خانواده، هویت و طبیعت نزدیک می‌شود و بافت متفاوتی را از جهانی که آدم‌ها در آن زندگی می‌کنند به‌نمایش می‌گذارند.

این فیلم با لحن مراقبه‌گونه‌ی خود مثل معمایی است که ما را به راز انسانیت خیره کرده و درباره‌ی ماهیت وجودی انسان سؤال‌هایی می‌پرسد. شاید فکر کنیم که این فیلم، داستانی از دنیای ربات‌ها باشد اما قبل از هر چیز این اثر در معنای دور خود قصه‌ای درباره‌ی خود ما خواهد بود.

9- فیلم آپولو 10 و نیم: کودکی در عصر فضا

فیلم Apollo 10½: A Space Age Childhood

  • کارگردان: ریچارد لینک‌لیتر
  • بازیگران: جک بلک و زکری لی‌وای
  • میانگین امتیازات Apollo 10½: A Space Age Childhood در IMDB: 7.3

ریچارد لینک‌لیتر با ظرافت و احساسات خاصی فیلم می‌سازد. او چه در سه‌گانه عاشقانه Before، چه در فیلم تجربی Boyhood و چه در شیرینی بی‌پایان Dazed and Confused طوری واقعیت را نشان می‌دهد که به یاد بیاوریم حتی برخی از ساده‌ترین لحظات زندگی هم بخش‌هایی مهم و ارزشمند از زندگی هستند. حالا در Apollo 10½: A Space Age Childhood که یکی از بهترین انیمیشن‌های چند سال اخیر هالیوود به شمار می‌آید، او عملا بخشی از زندگی خود را به شکلی دل‌چسب نشان می‌دهد؛ به‌عنوان پسربچه‌ای که چه شغل پدرش و چه سرگرمی‌های تلویزیونی وی، شدیدا تحت تاثیر تلاش ناسا برای فرود آوردن چند انسان روی ماه است.

لینک‌لیتر از این فضا برای نمایش یک مکان-زمان شخصی برای خود استفاده می‌کند و با تعریف کردن خاطرات، اجازه می‌دهد آن دوران و آن مکان را از دید پسربچه‌ای ببینیم که اتفاقات مختلفی را تجربه کرد. نتیجه فیلمی است که از ابتدا تا انتها، لبخند را روی لب می‌نشاند و از عشق ما به رویاپردازی می‌گوید.

10- فیلم یک آهنگ عاشقانه

فیلم A Love Song

  • کارگردان: مکس واکر سیلورمن
  • بازیگران: دیل دیکی و وس استودی
  • میانگین امتیازات A Love Song در IMDB: 6.8

یکی از بهترین فیلم‌هایی که تا به این‌جا از سال 2022 منتشر شده است قطعن همین لعبت کوچک و کم‌خرج است که فیلم‌سازی گم‌نام به‌نام ماکس واکر-سیلورمن آن را ساخته است. فیلمی جمع‌وجور با روایتی ساده و رویکردی مینیمالیستی، هم در فیلم‌نامه و هم در کارگردانی. داستان انتظار زنی در یک کمپ برای رسیدن یک دوست قدیمی. فیلم تا اندازه‌ای و به‌دلیل برخی شباهت‌های ظاهری، یادآور ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی کلوئی ژائو، سرزمین خانه‌به‌دوش‌ها (2020) است که توانست در آن سال اسکار بهترین فیلم را نیز از آن خود کند.

اما این‌جا با فیلمی کاملن داستانی سروکار داریم که سعی می‌کند با فضای مینیمالیستی خود، آرام‌آرام روایت خود را پیش برده و در دل مخاطب جا باز کند. آهنگ عاشقانه از تکنیک «آشنایی‌زدایی» استفاده می‌کند: همین‌که زنی میان‌سال و تنها در کاروان زندگی می‌کند و تن به زندگی عادی سرمایه‌داری نداده است، اینکه فیلم راوی عشقی فراموش‌شده و قدیمی بین دو فرد میان‌سال است، اینکه فیلم این‌قدر کم‌هزینه و با بودجه‌ی محدود ساخته شده است ــ و این را می‌توان حتی از کیفیت تصویر فیلم و نیز از قاب‌بندی‌ها و لنز دوربین نیز متوجه شد ــ و اینکه بازیگرهای سرشناسی برای فیلم انتخاب نشده‌اند همه و همه در راستای همان آشنایی‌زدایی است. فیلم آگاهانه و در همه‌ی ابعاد خودش را از مسیر رایج و مرسوم جدا و اعلام استقلال می‌کند.